آقا بـــــــــهدادآقا بـــــــــهداد، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

بهداد نجفی

توجه توجه ! مواظب خودتون باشید.

  پسر شیطون بلای مامان هرچی که به دستش برسه رو میزاره دهنش. حالا از شصت پا گرفته تا ...                                       خلاصه از ما گفتن بود                              مواظب خودتون باشید.   ...
12 مرداد 1390

بهارا خانم

گل پسر مامان دخمل میشود.  عسلکم وقتی تو دله مامانی بودی و هنوز نمیدونستم شازده پسری ، یه روز که رفته بودم برای خودم گله سر بخرم اینم برای تو خریدم و قرار بود اگه دخمل شدی اسمت رو بزاریم بهارا . البته من عاشق اسم بهارم ولی بابا بهروزت یه پیشوند (ا ) هم آخرش اضافه کرد که با اول اسم بهروز و آخر اسم پانته آ بیاد ومنم استقبال کردم ولی خدا خواست و تو عزیزدلم شازده پسر شدی و  خدا رو صد هزار بار شکر برای پسر کوچولوی قند عسلمون . بهدادم شدی (بهترین آفریده خدا برای من و بابایی ات)و ما بی نهایت عاشقتیم.     ...
8 مرداد 1390

ترانه های بابایی

  قند عسلم  چند وقته خیلی هوشیار تر و شیطون تر شده. وقتی بابا بهروزش از در میاد تو انقدر دست و پا میزنه و صدا در میاره که نگو ، تا بابا جونیش بخواد بره دستشو بشوره و بیاد بغض میکنه و ادای گریه کردن رو در میاره و انقدر شیرین با لب برچیده منو نگاه میکنه که دلم کباب میشه .منم دو هفته ای هست که  از ساعت ٥ شروع میکنم و شعر بابایی میاد رو براش میخونم و خیلی جالبه که چند روزی هست که شرطی  شده و وقتی این شعر رو میخوانم ذوق میکنه و بیشتر عکس العمل نشون میده.                      &nb...
8 مرداد 1390

پسر کتاب خور مامان!

پسر گلم انقدر ماشالله با نگاه کردن به این کتابهای تقویت هوش، هوشش زیاد شده که دیگه فهمیده کتاب برای خوردنه نه خواندن!    قوربونت بره مامانت که خیلی با دقت به عکسای کتابت نگاه میکنی عزیزم و جالب اینه که وقتی به صفحه آخر میرسی انقدر ذوق میکنی و دست و پا میزنی که انگار یه کشف بزرگی کردی. ...
13 تير 1390

فشم در اولین روزهای تابستان

پسر گلم امشب با خاله پگاه و پارسا جونی رفتیم فشم.  اولین روزهای تابستانه ولی  هوا خنک و دل چسبه. عزیزه دله مامان با اینکه عادت داری ساعت 9 شب خوابی ولی امشب تا ساعت 11 خوش اخلاق کنار ما بیدار بودی و به خاطر هوای خوب اونجا زود زود گشنه ات میشد و شیر میخواستی.     ...
3 تير 1390

آقا بهداد و حانیه خانم نازنازی

آقا بهداد امروز موفق به دیدار یه دخمله خوشگل و شیطون بلا شدی مامانی به اسم حانیه خانم که تا ما غافل میشدیم میدیم حانیه خانم داره یه خوراکی خوش مزه به شما میده و شما هم که آماده ای هرچی طرفه دهنت میاد رو بخوری.  خلاصه این شد که ما چهار چشمی مواظب شما بودیم . امروز بعد از دو ماه رفتیم خونه خاله فاطمه و شما هم خیلی خیلی پسره خوبی بودی و غروب هم با خاله و حانیه کوچولو رفتیم پارک و حسابی بهت خوش گذشت.   ...
4 خرداد 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهداد نجفی می باشد